هفت شهر عشق

اندر احوالات گرانی شب عید

الچند صباحی است که از فرط گرونی
فی سفره ی ما هیچ نباشد خبرونی !
سوراخ شد الجیب کتم ، خالیه وگشت
اوضاع یخیطون و بنده پکرونی

الضربه ی فنی شدم از نرخ کرایه
قبض التلفن نیز نمودم کچلونی

رنگم سیفیدون چنان الگچ و البرف
تب کردم و لرزیدم و بیمار شدونی

از شدت امراض یرفتون به دکتر
النرخ ویزیت سنگینه بود و بدونی

الحضرت دکتر ینوشتون برایم
آزمایشه المختلف از پا تا سرونی

البعد من الخواندن آزمایش من گفت
«یا سیدنا! حال شما افتضحونی

الچربی و قندت شده افزون ز نصابش
در خون تو از اوره نباشد اثرونی

از شیرینی و اغذیه ی چرب بپرهیز
مرغ و پلو و گوشت نباید بخورونی !»

تا بنده شنیدم ز جنابش سخن فوق
القهقهه و خنده به من ، قد غلبونی!

بنده یپکیدون ز بس خنده نمودم
دکتر ز من آشفت و سپس قدغضبونی

گفتم که:«طبیبا!چه پلویی و چه گوشتی؟
الشیرینی کو ، مرغ کجا بوده ؟ چه نونی؟

الوضع نزارم ز نخوردن شده این جور
یک تکه نان هست مرا بوقلمونی

مخلص اگرش شیرینی و مرغ بود
                                   رنگی به رخش بود و نمی شد مچلونی!»!

خوب این روزا هر کس یه جوری خودشو واسه استقبال از عید آماده میکنه و ایام . ایام خونه تکونیه چند روز دیگه هم چهارشنبه سوری و عید ولی چه خوبتر میشد اگه ما که برای برق انداختن مبل و قالی و در ودیوار اینقدر وقت و انرژی مصرف میکنیم چی میشد اگه کمی هم غبارهای غرور و خود بینی و تکبر و بقیه فضولات اخلاقی رو از روح و روان خود می زدودیم
این حرفا رو برای شما نمیگم بیشتر واسه خودم میگم که یه یادآوری باشه
حالا به صدایی گوش میکنیم که ایرانیها حدود ۱۰ سال عید خودشونو با این صدا و این ترانه آغاز میکردن البته من که یادم نیست من جوان عصر تام جونز و داریوش و الویس پرایسلی هستم ولی از قول اونایی که بخاطر کیفیت نامرغوب لباس در اون دوران چند تا پیراهن بیشتر پاره کردن میگم

                      بریم اطاق فرمان

احمد 1382,12,21 ساعت 20:48

نظرات 2 + ارسال نظر

رضا 1382,12,22 ساعت 07:50

اینجا سخن از عشق زشت است.لیلی و مجنون فقط یک افسانه است هر جا سخن از عشق است نام حسین است نام زینب است سلطان عشق حسین است در حریم قرب محرم زینب است معنی عشق مجسم زینب است عشق زینب نیست بیماری بجز فوق جنون هر که گوید یا حسین بر او سرایت می کند امام حسین با علی اصغرش بازار عشق را رونق داد . بله پر طاووس قشنگه و به کرکس نمی دن عشق زینب حسینش به هر کس نمی دن اما من گداو تمنای وصال او هیهات مگر به خواب ببینم جمال منظر دوست. شب دهم امام حسین نور خیمه ها را کم کرد عبا را روی سر مبارک کشید و فرمودند : هرکس می خواهد برود از تاریکی شب استفاده کند و برود من شما را حلال کردم اما این با وفا اصحاب که عاشق بودند ماندند و در عشق مولایشان سوختند اکنون در ماه محرم و ماتم یار سخن از عید زشت است : همه در فکر نوروزند و ما در ماتم یاریم --- محرم صد شرف دارد به این عیدی که ما داریم. زمین دلت کربلا عقلت امام حسین و هوای نفس شمر است تو را بخدا خودت ببین هر روز به کی مدد می رسونی. سخن در باب عشق فراوان است اما تا بوده هرکس گفته یا حسین تو سری خورده کربلا که یادتون است . حق نگهدار