( اما )

سلام
خوب توی پست قبلی رسیدیم به ( اما ) حالا برای اینکه وارد بحث این ( اما ) بشیم یک کمی مقدمه لازم داره که امیدوارم حوصله داشته باشین منو همراهی کنید
وقتی به کلمه عشق میرسیم توی اذهان اکثر ماها چیزی که تداعی میشه همون عشق بسیار معمولی دوجنس مخالف نسبت به همدیگه است و معمولا کل مفهوم عشق رو در همین مسئله خلاصه می کنند و حالا جالبه که در این باب هم چه قلم فرسایی هایی میکنند البته منظورم این نیست که اون عشق را رد کنم و خدای نکرده تخطئه کنم یا زیر سئوال ببرم ولی میخوام بگم که عشق اینقدر محدود و خلاصه نیست
حتما با خوندن پست قبلی با خودتون میگید که این بابا دیوانه است اونجا میگه که عشق معنی زیاد گسترده ای نداره این جا میگه که خیلی گسترده است . خوب این مطلب زمانی روشن میشه که برسیم به همون ( اما )
از نظر من همه عاشق هستن از یک کودک نوزاد تا یک آدم لب گور . منتها بع اشکال مختلف که اون شکل از عشق ( دو جنس مخالف ) یکی از اشکال اونه
خوب حالا برای اینکه شما هم زیاد خسته نشید یک سر بریم اطاق فرمان و برگردیم
( روال کار من اینه که توی هر پست انشاالله یک سر به اطاق فرمان بزنیم که شما هم خسته نشید و تنوعی هم توی کار باشه و عنوان حسن ختام پست باشه )

بریم اطاق فرمان

تفسیر عشق

اگه من بخوام عشق رو از دید خودم معنی کنم اینطوری باید واست روشنش کنم که :
معنی عشق زیاد وسیع و گسترده نیست و اون اینه که علاقه داشتن به کسی یا چیزی در حد اعلا رو عشق میگن اما...............
بقول مجری های تلویزیون یه سری به اطاق فرمان بزنیم و بعد برگردیم ببینیم این اما چیه
 چون راه اندازی  این وبلاگ بخاطر همین ( امّا )بوده 

     بریم اطاق فرمان