ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سپاس و ستایش قاضی القضات را که مهرش موجب آزادی شهرام است و به هتل اوین اندرش مزید آسایش
هر حکمی که صادر کند موجب انبساط خاطر است
چون حکم بشکند موجب شوق
پس در هر حکم دو جوک موجود و بر هر جوک تبسمی واجب
از موجودی بانک که بر آید کز مبلغ شکرش به در آید
باران رحمت شهرام همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش با سبیل و بی سبیل را به چربی با ترانس پایین و ایزن بی ضرر میزبان همی باشد . پس بشکرانه این دو نعمت نمایش نیز بر دوقسمت می باید
اولین بخش گرفتاری و مصائبی که برای مظهر خیر پیش می آید و پرده دویم که بالاخره حق بر باطل پیروز است و در دقایق آخر تیاتر باید ییییییهو همه عوامل شر و بدی متحول شوند و دست از لجاجت و عناد با مظهر پاکی !!!!! بر دارند و کبوتری پهنه آسمان لاجورد بشکافد و غریو شادی و آزادی سر دهد
حلالش باد این آزادی چو اموالی که بالا کشید
ترانه ای هدیه به آستانش ٬ امید که مقبول افتد و گوشه چشمی شاید