حتما شما هم با آگهی نمایشگاهها و فروش های ویژه فصل برخورد کردید و احیانا به چند تا از اونا سر زدید و احتمالا خرید کردید
یه چیزی که توی این جور جاها خیلی مشهوده ولع بازید کننده ها برای خرید اجناسه ٬ میدونید چرا ؟
چون در جریان قیمتهای بیرون نمایشگاه هستند و میدونند که اغلب اجناس با چند درصد تخفیف بفروش میرسه و با اینکه ممکنه به بعضی از کالاها فعلا نیازی نباشه و یا زیاد ضروری نباشه ولی باز سعی میکنن از فرصت استفاده کنن و یه خرید ویژه و مناسب انجام بدن تا مثلا سود کرده باشن
ماه رمضون همون نمایشگاه ٬ حراج فصل و یا فروش ویژه با تخفیف باور نکردنیست که خدا ترتیب داده ولی به شرط ها و شروط ها
یه شرطش اینه که همون طور که واقعیت نمایشگاه های مادی رو باور داریم و اختلاف قیمتهاش رو هم کاملا احساس میکنیم واقعیت نمایشگاه خدا رو هم باور کنیم ٬ نه با زبان بلکه با تمام وجود و با اعماق قلب
شرط بعدی اینه که در جریان قیمتها باشیم ٬ هر چند که کسی نمیتونه منکر انصاف خدا باشه که هم خریدار خوبیه و هم فروشنده منصف .
ولی توی ماه رمضون چوب حراج میزنه به همه چی و بقول حراجی ها آتیش میزنه به مالش بخاطر بنده هاش
حالا چرا امثال من از این فرصت طلایی استفاده نمیکنن و دست خالی میمونن الله اعلم
معمولا توی نمایشگاهها بعضی اجناس از رده خارج و بقولی بنجل رو حراج میکنن و در نمایشگاه خدا ناب ترین اجناس رو به حراج گذاشته ٬ مثل بهشت ٬ نجات و آرامش ابدی
آخه کجای دنیا و مافیها میشه مشابه اینو پیدا کرد
چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نا دیدنیست آن بینی
پس بشتابید که غفلت موجب پشیمانیست
گناهکار و معصیت کار زنبیل و وردار و بیار
توی ایام برگزاری این نمایشگاه خدا قول یه جایزه بسیار ویژه رو داده و بقولی حراج در حراج ٬ و اونم شبهای قدره که دیگه کولاک میکنه
اگه بخوام با دنیای مادی مقایسه کنم باید بگم که فرض کنید جایزه ویژه یه بانک رو که زمانی یه بنز آخرین مدل بود توی این شب نه به یه نفر بلکه به میلیونها نفر میدن بدون هیچ محدودیتی البته اگه این آدما بتونن با خرید ویژه برنده ویژه بشن
بعضی از قیمتهای این نمایشگاه
نفس کشیدن
در روزهای عادی بدون مزد و درایام نمایشگاه هر نفس ثواب یه سبحان الله که برابر سبز شدن یه درخت در بهشت برای شماست. ( هر انسان در روز ۲۱۶۰۰ بار نفس میکشه ) البته بشرطی که با آتش یه گناه بعدا این جنگل رو به خاکستر تبدیل نکنیم
خوابیدن
در روز های عادی بدون مزد و در ایام نمایشگاه عبادت محسوب میشه
قرآن خواندن
در روز های عادی خوندن هر حرف یک ثواب داره ولی در ایام نمایشگاه با خوندن هر حرف گناه یک سال بخشیده میشه
اگر شما در وقت خواب سوره اخلاص ( توحید) رو بخونید که پنجاه حرف داره گناه پنجاه سال شما بخشیده میشه که اگر زیر پنجاه سال باشی واسه آینده شما ذخیره میشه به دو شرط : اول اینکه با ایمان از دنیا بری و دوم اینکه در وقتی که اینکارو میکنی قصد انجام گناهی رو نداشته باشی
روزه گرفتن
یک روز روزه = شفاعت ٬ دو روز روزه = آمرزش گناهان ٬ سه روز روزه = عمر دوباره نحوی که انگار تازه متولد شده پاک پاک٬ یه ماه روزه بیمه کامل یعنی بخشش کامل گناهان گذشته و آینده و اعطای امتیاز شفاعت برای دیگران به عدد ریگ بیابانها
ولی به شرط اینکه واقعا روزه دار باشیم نه اینکه فقط غذا نخورده باشیم و بقولی رژیم گرفته باشیم
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست
اگر خدا توفیق داد و به این نمایشگاه رفتید از غرفه توبه هم یه بازدید داشته باشید که مطمئنم دست خالی بر نمیگردید ٬ اشانتیون این غرفه محشره واقعا (ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین ) و (استغفروا ربکم ثم توبوا الیه ) فکر میکنم از کیف دستی و خودکار با مارک فلان و .... بهتره ٬ شما چی فکر میکنی ؟
بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ صد بار اگر توبه شکستی بازآ
این درگه ما درگه نومیدی نیست گر کافر و گبر و بت پرستی بازآ
التماس دعا
سلام ... سلامی به سفیدی گچ و استحکام بتون و به راستی شمشه و صداقت تراز بر شما دوستان گل و بلبل و سنبل که با وفاداری تمام نگذاشتید چراغ کلبه هفت شهر عشق خاموش بشه البته این از اون لامپهای اضافی نیست که بابا برقی میگه
امید که بر من ببخشایید این غیبت طولانی را
همینطور که از سلام کردنم پیداست این مدتی که نبودم به شغل شریف عمله گی مشغول بودم و از اونجایی که برادران افغان بازار عمله گی در مناطق خوش آب و هوای ایران رو در دست خودشون دارن مجبور شدم واسه اینکار به دیار جهنم سفر کنم آخه مملکت ما که فقط در مورد مسایل هسته ای ( همون که حق مسلم ماست ) و تولیدات چینی که زیر فشار نیست بلکه در حوضه عمله گی هم از جانب خارجی ها تحت فشاریم
با عرض پوزش از برادر بزرگوار مولانای عزیز این دو بیتی رو هم در همین باب سرودم
میکِشم مستانه سیمان روز و شب همچو افغان زیر بارم روز و شب
یک دو ماهی نیستم در سوق وب با تراز و شاقول هستم روز و شب
رفته بودم بندر بلانسبت گلاب به روتون ماهشهر !!!!!!!
واسه روشن شدن موضوع باید برای اونایی که مال این منطقه نیستن توضیح بدم
عرض کنم حضور انور جنابعالی که ماهشهر یه چیزیه تو مایه های زلفعلی اصفهانیها
توی اصفهان معمولا به آدمای کچل میگن زلفعلی
فکر کنم موضوع دستگیرتون شد
ماهشهر شهری است آخر آنارشیست شهری و روشنتر بگم بی قانون
توی این شهر شما لازم نیست زمین بخری بلکه هرجا که زورت رسید میتونی خونه بسازی یا یه مغازه و اگه زورت رسید حتی پاساژ
توی این شهر شما در کوتاه ترین زمان میتونی لوله آب سازمان آب رو سوراخ کنی و واسه خودت یه انشعاب با قطر دلخواه داشته باشی
توی این شهر شما میتونی ظرف چند دقیقه با انداختن کابل بر روی تیر برق مشترک افتخاری وزارت نیرو بشید
توی این شهر آسفالت هنوز اختراع نشده
توی این شهر لزوما فاصله بین دو نقطه خط راست نیست بلکه یه چیزی توی مایه های زیگ زاگ با قطر متغیر ٬ خیابانهای ( ببخشید کوچه ها چون ظاهرا اینجا خیابان هم هنوز کشف نشده) شهر رو میگم
توی این شهر شما میتونی ارتفاع پیاده رو که چه عرض کنم حتی ارتفاع سواره رو را هم جلو خونه خودت تعیین کنی نه به شما و نه به شهرداری هم ربطی نداره که عابرین چطور باید عبور کنن ٬ چشمشون کور برن یه کم ورزش کن و پرش ارتفاع رو یاد بگیرن ( اینجا اهمیت ورزش روشن میشه)
توی این شهر نیازی به جدول خیابون نیست و اگو معنا نداره
توی این شهر شما میتونی با استفاده از قانون ظروف مرتبطه چاه فاظلاب خونه تون رو به جوی آب( در مورد این هم توضیح میدم ) کوچه وصل کنی تا هیچ وقت نیازی به تخلیه چاه پیدا نکنی
توی این شهر جوی ها آدم رو یاد فضا و علم نجوم میاندازه ٬ تعجب نکنید توضیح میدم
همینطور که شما دوستان فاضل هم میدونید کل فضا از یه ماده شفاف پوشیده شده و اصلا خلاء نداریم عین آب زلالی که میشه انورش رو دید . اما توی همین فضا نقاط تاریکی هستند که بعلت جرم و جاذبه بسیار زیاد حتی نور هم نمیتونه ازش فرار کنه و سیاه دیده میشه عین آب توی جوی های ماهشهر .
توی این شهر بعلت اینکه همه کارها توسط مردم و کاملا خودجوش (موارد بالا)انجام میشه نیازی به مسئولین شهر نیست
توی این شهر به فقر زدایی و رسیدگی به محرومین توجه خاصی میشه و از اونجایی که شهردار شهر از همین قشره و اصلا آقازاده نیست بودجه ها رو صرف رفع محرومیت و فقر خودش کرده و چون دیگه ازش فقر زدایی شد گفتن بره فقیر بعدی بیاد
توی این شهر چون شهر داری کاری نداره پس شهردار هم نمیخواد و الان هم بدون شهرداره
توی این شهر کارگران شریف و زحمتکش شهرداری هر چند وقت یکبار لجن های توی جوی رو جمع میکنن ولی بخاطر اینکه مردم از عطر دلنواز اون و همینطور از منظره دل انگیزش بهرمند بشن مدتی لجنها رو کنار جوی میریزن بعد بار میکن و میبرن تا باقیمانده های اون هم بعد از خشک شدن با نسیمی نشاط آور ریه های خلق را بنوازد ٬ باشد که نانی در سفره طبیبان حاذق شهر نهد
توی این شهر علاقمندان به حیات وحش میتونن با نشستن روی سکوی جلو منزل خود ضمن استفاده از آفتاب دل انگیز تابستان بدون صرف هیچ هزینه از مشاهده جست وخیز انواع موجودات وحشی حض وافر ببرند
توی این شهر همه کارا در معرض دید مردمه و مسئولین از کارای پشت پرده و زیر آبی و زیرزمینی خودداری میکنن واسه همین کانال فاضلاب در وسط شهر و کاملا در معرض دید مردم قرار داره تا کسی فکر ناجور به مغزش خطور نکنه
توی این شهر شما حق دست زدن به اجناس رو نداری آخه ممکنه دست شما آلوده باشه
توی این شهر با طبقاتی شدن جامعه بشدت مبارزه میشه به همین دلیل شما هر چی که لازم داشته باشی فقط یه نوع میتونی پیدا کنی و حق انتخاب و سلیقه ٬ نامشروع تلقی میشه
توی این شهر شما میتونی قیمت ها رو خودت تعیین کنی ( اگه کاسب باشی)
توی این شهر گوسفندان کاملا آزادند و هیچ کس مانع آنها نیست ( آزادی رو حال کردی ) و از مواد غذایی کاملا مدرن استفاده میکنن ٬ مثلا از کاغذ و پلاستیک و دیگر مواد پتروشیمی .( آخه این شهر چند کارخونه پتروشیمی داره ) هیچ کس هم اعتراضی نمیکنه همینطور که آدما بجای دیزی ٬ پیتزا میخورن
توی این شهر مردم بسیار ساده زیست هستن واسه همین نمای ساختمون اینجا مرسوم نیست و همه خونه ها اعم از اغنیا و فقرا بدون نما کار شده تا کسی که فقیره حسرت نخوره
گفتی در وصف این شهر بسیار است و مجال کم ٬ فعلا به همین بسنده و شما رو به دیدن چند عکس توی فتو بلاگ از این شهر دعوت میکنم
اینم ترانه ده شلمرود