عبادت از نوع سوم

حتما شما هم در دوران تحصیل روی خوندن بعضی از دروس حرف داشتید و فکر میکردید آخه خوندن این چیزها چه نفعی به حال شما داره و یا به چه درد زندگی و تحصیل آینده شما میخوره . ( مثلا تاریخ و جغرافیا )

و غالبا هم از این دروس نمره پایین و فقط در حد قبولی اخذ میشد . راستی چرا ؟

من فکر میکنم که این مسئله ریشه در باور انسان داره ٬ یعنی اگر انسان بتونه یه مسئله ای رو که عینی نیست با ذهن خودش تجسم کنه و بعد درکش کنه میتونه قبول کنه و بعد واسش همه کار میکنه و مایه هم میزاره ولی اگر یه مسئله ای براش روشن نشه و بخواد به زور قبولش کنه ٬ نتیجه همون میشه که گفتم . حد اکثر فقط در حد رفع تکلیف

این مقدمه رو گفتم که برم سر قضیه خدا شناسی که خیلی در موردش شنیدیم و خوندیم و همه هم قبولش داریم اما بی تعارف بگم به زور قبولش داریم واسه همینه که عبادت های ما ( من و امثال من ) اونجور که باید به دل بچسبه و بقول برو بچ باهاش حال کنیم نیست و در نتیجه میشه همون قضیه تاریخ و جغرافیا و حد اکثر نمره ۱۰ واسه مردود نشدن یا رفع تکلیف .

در مورد مسایل عینی و چیزهایی که میتونیم با چشم غیر مسلح ( کاملا صلح آمیز )ببینیم این مشکل رو نداریم مثلا :

فرض کنید یه آدم مهم مثلا رئیس جمهور با اون مقام بالای مملکتی که همه چیز در اختیارشه و هر کاری رو تقریبا میتونه انجام بده از جمله پز دادن اجحاف و زور گویی و پایمال کردن حقوق ملت و ..... . ولی این آدم خیلی خاکی باشه برای مردم و رفاه اونا هر کاری بکنه و خلاصه کاملا مردمی باشه . نتیجه این میشه که مردم قلبا دوستش دارن و بهش رای میدن و هر کار دیگه ای هم بتونن براش میکنن . در حالی که این آدم از خودش چیزی نداره و فقط حق مردم رو به خودشون میده و همونجوری که باید باشه ٬ هست و کار فوق وظیفه نکرده

اما چرا با اینکه خدا هیچ اجباری نداره که به ما این همه لطف داشته باشه و بدهکار ما هم نیست اونطور که باید عبادت نمیشه . چون حسش نکردیم ٬ درکش نکردیم ٬ باورش نکردیم و توی باور و تجسم عظمت و قدرت و کرامت و رحمتش یه کم مشکل داریم.

یه فیلم سینمایی تخیلی بود که انسان رو به اندازه یه میکروب کوچیک کرده بودن و با یه زیر دریایی به همون اندازه توی رگ یه آدم تزریق میکردن تا وارد خون بشه و مثلا بره توی یه نقطه از بدن فرد و بیماری طرف رو درمان کنه ولی توسط گلبول های قرمز بعنوان یه مهاجم مورد حمله قرار میگیره و الی آخر

در یک قطره خون میلیونها گلبول قرمز وجود داره که وظیفه ارتش بدن رو انجام میدن که شما میتونید همین میلیونها گلبول رو براحتی نوک انگشت بزارید و له کنید پس شما در مقابل اونها خیلی قدرتمندید

حالا بیایید به یه سفر دیگه بریم

فرض کنیم سوار یه سفینه شدید که میتونه با سرعتی بیش از سرعت گسترش جهان ( بعد از انفجار بزرگ جهان با سرعت بسیار زیاد در حال گسترشه ) از محدوده جهان خارج بشیم از زمین بلند میشیم و بلافاصله به سمت بیرون جهان حرکت میکنیم بعد از چند لحظه زمین رو میبینیم که به اندازه یه نخود کوچیک شده و خورشید هم تبدیل به یه نقطه سفید شده باز هم ادامه میدیم حالا دیگه کهکشان راه شیری هم با میلیونها ستاره به یه لکه ابر بیشتر شبیهه ٬ باز هم ادامه میدیم الان جهان رو به با تمام کهکشان هاش بشکل چند توده ابر مانند میبینیم . باز هم ادامه میدیم الان دیگه کل جهان مادی رو به شکل یه توپ کوچولو میبینیم .

به نظر شما اندازه ما و توانایی و قدرت ما در این توپ چقدره ؟ فکر نمیکنید از اون میلیونها گلبول قرمز که با نوک انگشت له کردید کوچیک تر باشیم ؟ انسان که چه عرض کنم کل جهان مادی هم به اندازه اون قطره خون نیست .

خدایی که اینقدر بزرگه که میتونه فقط با اراده و خواست خودش دنیا رو زیر و رو کنه ولی با این وجود برای موجود بسیار بسیار کوچک و ضعیفی چون انسان اینقدر احترام و ارزش قائله که به فرشتگان خودش دستور میده بهش سجده کنن . آیا شایسته عبادت از ته قلب نیست . شما تصور کنید یه سنگ کوچولو توی این فضای بیکران یه کم جابجا بشه و بیاد بخوره به زمین . چه کاری از ما ساخته است ؟ و یا یه ویروس کوچولو مثل ایدز . چقدر در مقابلش ناتوانیم ؟ ولی ما با اینهمه ضعف برای خدا به این بزرگی و کرامت و رحمت ٬ گردنکشی میکنیم  .

پس بیاییم خدا رو درک کنیم و از سر عشق و صفا عبادتش کنیم

امام علی علیه السلام در نهج البلاغه میفرماید :

ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار،و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید،و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار .

همانا گروهى خداى را به انگیزه پاداش مى‏پرستند،این عبادت تجارت پیشگان است،و گروهى او را از ترس مى‏پرستند،این عبادت عبادت برده صفتان است،و گروهى او را براى آنکه او را سپاسگزارى کرده باشند مى‏پرستند،این عبادت آزادگان است.

لو لم یتوعد الله على معصیته لکان یجب ان لا یعصى شکرا لنعمه .

فرضا خداوند کیفرى براى نافرمانى معین نکرده بود،سپاسگزارى ایجاب مى‏کرد که فرمانش تمرد نشود.

در بحار الانوار،ج 41،ب 101/ص 14،با اندکى اختلاف

از کلمات آن حضرت است:

الهى ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فى جنتک بل وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک .

من تو را به خاطر بیم از کیفرت و یا به خاطر طمع در بهشت پرستش نکرده‏ام،من تو را بدان جهت پرستش کردم که شایسته پرستش یافتم.

التماس دعا

نظرات 4 + ارسال نظر
سهیلا 1385,07,15 ساعت 09:14 http://najvayedel.com

همونطور که خودت گفتی خدا تنها میزبانیه که محتاج منو تو نیست.مهمو ن دعوت می کنه هر کی دلش خواست میره به این مهمونی.پرستش خدا هم از عهده ی وعظ وپند وعلم خارج.........این دله که باید هوای یارو بکنه که بهش فکر کنه......ودل رو باید آب و جارو کنی تا اونی که دوستش داری وارد بشه تاصفای اومدنش به دل بشینه ......خدا بهتر ین دوست من که بهش رسیدم

وحیده 1385,07,15 ساعت 10:27

سلام، خسته نباشید.
یه سوال داشتم.چرا دیگه cproxy کار نمی ده؟
موفق باشید.

سلام . طاعات و عباداتتان قبول حق
از مطالب زیبایتان استفاده کردم /
قسمت نمایشگاه را هم خواندم . مثل همیشه حق با شماست قربان
شاد و خوش و خرم باشی /التماس دعا

ببخشید! کامنت قبلی بعد از اینکه بستم دیگه لود نمی شد (اشکال از کانکشن خودمه) ادامه حرفم رو اینجا می نویسم. خودم لینک RSS رو دیدم. اون موقع که کامنت گذاشتم، صفحه کامل لود نشده بود ;)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد